پاسخ خانم ليلا علی اوا معاون رئیس بنياد حيدرعلی اف به نامه زنان روسيه ای
سوئتلانا ژورآوا، نيوتا فئدئرمئسسر، ليودميلا اوليتسكايا و كيرا آلتمان محترم
بابت نامه ارسالي و اينكه بر درد ديگران بي تفاوت نماندهايد و خواستار كمك به پايان دادن بر جنگي مي باشيد كه 25 سال تداوم داشته است تشكرات خويش را بر همه شما ابراز مي نمايم. جنگ همواره اندوه و مرگ به همراه مي آورد. اين به معناي هلاكت سربازان و شهروندان عادي و نابودي زندگي كساني است كه اگر خود كشته و يا زخمي نشدهاند ليكن نزديكان و يا خانه خود را از دست دادهاند. در زمان تماشاي مناظر ضبط شده جنگي از جهات مختلف خط مقدم در نبردهاي محلي بيشماري كه در نقاط پرتنش سيارهمان روي مي دهد یقین مي شود: زناني كه به زبانهاي مختلف سخن مي گويند همگي با اندوهي مشترك مي گريند. تغيير مرزهاي شناخته شده بواسطه اعمال زور و نقشههايي كه از جانب افرادي به منظور اشغال اراضي ديگران كشيده مي شود امروزه چنين نتايج وحشتناکی در پي داشته است.
من كاملا با شما موافقم: تمامي جنگها يك روز به پايان مي رسد و همه ما بايد با تمام توان بكوشيم تا اين اتفاق هر چه زودتر رخ دهد. چرا كه، تداوم مناقشه حتي در وضعيت فعلي آن كه به تعبير ديپلماتها "منجمد شده" محسوب مي گردد هر روز براي ما هزينههاي زيادي دربردارد. با اینکه امروزه ميان آذربايجان و ارمنستان آتش بس حاكم است، ليكن در خطوط جبهه هر روز آتش گشوده مي شود. هر اینگونه آتشي مي تواند بر حيات يك انسان خاتمه بخشد. سربازان هر دو ارتش، همان جوانان زره پوشيدهاي كه سلاح در دست در فاصله خطوط یک آتش ايستادهاند و به هم مي نگرند پسر، نوه، برادر و یار كسي هستند. در جنگ به همراه سربازان، شهروندان عادي نيز به هلاكت مي رسند. تقريبا يك سال پيش و مورخ 4 ژوئیه سال 2017 در آذربايجان با دختركي دو ساله و مادر بزرگ وي وداع نموديم. آنها در روستاي خود و در نتيجه اصابت گلوله مسلسل سنگین و نارنجكانداز هلاك شده بودند. اين واقعيتي تلخ است. بيش از 25 سال است كه، ما در اين شرايط زندگی می کنیم. ليكن يادآوري اين مسئله نيز خالي از حسن نيست كه، لازم است تا در راستاي جلوگيري از خون ريزي مجدد و دادن قربانيهاي جديد ما امروز مسير صلح را بيابيم و اين یافتن این امر نه در ميدان جنگ بلکه در پاي ميز مذاكرات واجب می باشد.
آذربايجان كشوري صلح دوست است. ما طرفدار اتمام بي درنگ جنگ و جستن راه حل از طريق گفتگو بوده ايم و هستيم. اينها تنها حرف نيست. دلیل اطمینان بخش صلح دوست بودن ما این است كه، آذربايجان با هدف نيل به صلحي طولاني مدت و عادلانه از وضعيت "منجمد" جنگ كنوني در قرهباغ كوهستاني مذاكرات مربوط به اتمام جنگ را بیش از 20 سال است که ادامه می دهد.
قره باغ كوهستاني اشغال شده كه شما در طي انجام ماموريت ايجاد صلح بدان سفر كردهايد "اراضي ميان ارمنستان و آذربايجان" نيست. قره باغ كوهستاني اراضي لاينفك آذربايجان است كه امروزه تحت اشغال ارمنستان قرار دارد. اين تنها موضع كشور ما نيست- در بسياري از اسناد بين المللي بدين گونه ثبت گرديده است. روسيه و منجمله اتحاد جهاني، آذربايجان را در چارچوب مرزهای موجود مي شناسد و قره باغ كوهستاني نيز در درون اين مرزها واقع گشته است. در حال حاضر هيچ سند حقوقي بينالمللي وجود ندارد كه در آن منسوبيت قرهباغ كوهستاني به آذربايجان مورد ترديد باشد. همچنین سندي كه در آن قره باغ كوهستاني بخشي از دولتي ديگر، "اراضي مورد مباحثه" و يا "اراضي ميان آذربايجان و ارمنستان" اعلام شده باشد وجود ندارد. علاوه بر آن، اين موضع اتحاد جهاني تماما منعكس كننده حقايق تاريخي ميباشد.
اطمينان دارم بهتر است بحث پيرامون اينكه چه چيز در چه زماني به چه شخصي تعلق داشته است را به مورخان بسپاريم. هر چند "اصلاح مرزها" بواسطه اشغال بخشی از اراضي كشور همسايه و به نام "احياء عدالت تاريخي" نيتي پسنديده جلوه داده مي شود ليكن اين مسيري است به سوي جهنم. متاسفانه ميليونها انسان و منجمله در قفقاز جنوبی و زادگاه من آذربايجان در چنين جهنم هایی که ساخته دست بشر است زندگي مي كنند. ليكن رجوع اجمالی به تاريخ هيچ شكي بر جاي نميگذارد: تمامي قرهباغ از گذشتههاي دور بخشي از آذربايجان و بخشي از دولتهاي حاكم در اراضي كشورمان بودهاست. دولتهاي ارمني نيز بنا بر اظهار مورخين نه در قفقاز جنوبي بلکه در آسياي صغير شكل گرفته و هيچ ارتباطي ميان ايشان و اراضي آذربايجان معاصر و حتي ارمنستان كنوني كه در سال 1918 در اراضي خانات ايروان آذربايجان شكل گرفته وجود ندارد.
كليساها و صومعههاي مسيحي موجود در قره باغ در زمان آلبانهاي قفقاز كه در ادوار گذشته در اراضي آذربايجان معاصر مي زيستهاند ايجاد گرديده است. قرهباغ در قرون وسطي نيز بخشي از آذربايجان بوده است. در اوایل قرن نوزدهم، در زمان الحاق آذربايجان به روسيه در همان اراضي خانات قرهباغ آذربايجان به پايتختي شوشا مستقر بود و غالب ساكنان آن آذربايجاني ها بودند. بعد از آن - در تاريخ 12 اكتبر سال 1813 قرارداد گلستان و در تاريخ 10 فوريه سال 1828 قرارداد تركمنچاي ميان امپراطوري روسيه و ايران به امضا خواهد رسيد. صرفا پس از آن، آغاز به انتقال دسته جمعی ارامنه از ايران و امپراطوري عثماني به قفقاز جنوبي، اراضي خانات ايروان كه ارمنستان كنوني در آن واقع است، قره باغ و عليالخصوص بخش كوهستاني آن نمودند. اين سياست "انتقال" در مناقشه قفقاز جنوبي که در زمان سقوط امپراطوري روسيه آغاز گردید نقش چاشني را برعهده داشت. اين، دوراني فاجعه بار در تاريخ برخي ملل محسوب مي شد. جنگ جهاني اول، كشتارها و تاراج ها به قيمت زندگي انسانهاي بسياري تمام شد. هر سال در آذربايجان در تاريخ 31 مارس مراسم يادبود قربانيان كشتار جمعي که در سال 1918 توسط نژادپرستان ارمني در باكو رخ داد برگزار مي گردد. نژادپرستان ارمني صرفا در همان زمان برای اولین بار مدعي قره باغ كوهستاني شدند. ليكن پس از مدت زمان کوتاهی از الحاق قفقاز جنوبي به روسيه شوروي، ادعاي ارضي ارامنه نسبت به قرهباغ كوهستاني مورد بررسي قرار گرفته و رد شد.
همچنین تفکری نادرست در مقیاس گسترده وجود دارد: گويا قره باغ كوهستاني بخشي از ارمنستان بوده، ليكن در دهه بيستم قرن گذشته با مصوبه دفتر قفقاز كميته مركزي حزب كمونيست اتحاد كل به تركيب آذربايجان "داده شده است". در اصل، دفتر قفقاز در واقع اين مسئله را مورد بررسي قرار داده است، ليكن نه برای دادن قرهباغ کوهستانی به آذربايجان، بلكه ماندن آن در تركيب آذربايجان را تصویب نموده است. از صورتجلسه اجلاس مورخ 5 ژوئیه سال 1921 دفتر قفقاز كميته مركزي حزب كمونيست اتحاد كل (آرشيو تاريخ دولتي جمهوري آذربايجان، فصل 1، لیست 2، پرونده 25، صفحه 16) معلوم می شود كه، دفتر قفقاز كميته مركزي حزب كمونيست اتحاد كل در اجلاس مورخ 5 ژوئیه سال 1921 خود "ماندن قرهباغ كوهستاني در تركيب جمهوري سوسياليستي آذربايجان شوروي، با مركزيت اداری شهر شوشا و با اعطاي خودمختاري گسترده ....." را مصوب نموده است. دلايلي كه دفتر قفقاز بدان استناد نموده بسيار ساده و روشن است: اكثريت ساكنان بخش كوهستاني قرهباغ ارامنه مي باشند، ليكن اين منطقه از منظر اقتصادي به آذربايجان متصل است.
سپس كميته اجرايي مركزي جمهوري شوري سوسياليستي آذربايجان حكم مورخ 7 ژوئیه سال 1923 را در ارتباط با "ايجاد ولايت خودمختار قرهباغ كوهستاني" صادر نمود. (از تاریخ ایجاد ولایت خودمختار قره باغ کوهستانی جمهوري شوري سوسياليستي آذربايجان. 1918- 1925. اسناد و مدارک، صفحه 152-153). اصطلاح قرهباغ كوهستاني براي اولين بار صرفا در اين دوره ايجاد ميگردد و در نتيجه ايجاد اين ولايت خودمختار، قرهباغ كوهستاني به صورتي مجعول از قرهباغ آران تفکیک ميگردد. حال آنكه در طول تاريخ اين قسمتهاي قرهباغ یک کل واحد بوده اند. ولايت خودمختار تازه تاسیس در ترکیب اراضي آذربايجان قرار داشت و فاقد تماس ارضی با ارمنستان بود. ميان قرهباغ كوهستاني و ارمنستان چندين شهرستان قرار داشت كه ساكنانش مركب از آذربايجانيها بودند: كلبهجر، لاچين، قوبادلي، زنگيلان و ... فقط اين تقسيمات جغرافيايي مويد آن است كه، قرهباغ كوهستاني که ساكنان آن ارمني ها می باشد از منظر تاريخی نمي توانست در داخل اراضي آذربايجان شكل بگیرد و آن، به صورت مجعول در نتيجه سياستهاي انتقالی ايجاد شده است. اين سياست امروزه هم براي آذربايجانيها و هم براي ارامنه به فاجعهاي بزرگ بدل گرديده و منجر به جنگي مدام و خونين شده است.
خانمهاي محترم
بيايید به چشمان حقيقت مستقيم بنگريم. اكنون بيش از 25 سال است كه، ادعاي نژادپرستان ارمني به قره باغ کوهستانی تجاوزي آشكار است و در قالب اشغال و "پاكسازيهاي قومي" بيرحمانه انجام ميپذيرد. ارمنستان 20 درصد از اراضي آذربايجان را اشغال نموده است. اين تنها مشمول قرهباغ كوهستاني نیست، بلکه دربرگیرنده اراضی 7 شهرستان اداری آذربایجان است که در اطراف منطقه قره باغ کوهستانی بوده و هیچگاه در ترکیب خودمختاری ارمنی که در سال 1923 در آنجا ایجاد شده نبوده اند.
اين جنگ كه پايان بخش حيات دهها هزار نفر بوده همچنان ادامه دارد. در آمار رسمي به موازات افرادي كه به قتل رسیده و از شدت جراحات فوت نمودهاند، انسانهايي نیز وجود دارد كه تاب از دست دادن عزيزانشان و جدايي از سرزمين مادريشان را نداشتهاند و نيز كساني كه در شرايط اسفبار اردوگاههاي رانده شدگان و پناهندگان به سر برده اند. آذربايجان در نتيجه اين جنگ و اشغال اراضي اش با يك فاجعه بشري واقعي روبرو گرديده است. در كشورمان بيش از يك ميليون انسان، - خانمهاي عزيز به اين عدد وحشتناك توجه نماييد!، - مجبور به ترك خانههايشان شده اند. آن زمان جمعيت آذربايجان 7 ميليون نفر بود. به عبارتي به طور متوسط از هر 7 تبعه كشور 1 نفر خانه خود را از دست داده و مجبور به رانده شدن و پناهندگی شده است. تقريبا همين ميزان از مهاجرت به اروپايي كه نيم ميليارد جمعيت دارد موجب بروز بحران مهاجرت گرديده و اين بحران در عاليترين سطوح مورد مذاكره قرار گرفته است. در آذربايجان اردوگاههاي چادري بزرگي ايجاد شد. انسانها حتي در واگن هاي باري اسكان داده شدند. در سالهاي اخير در آذربایجان براي رانده شدهگان و پناهندگان شهركهاي جديد احداث ميگردد. از اين طريق مي توان شرايط معيشتي را بهبود بخشيد، ليكن التيام بخشيدن به جراحت قلب انسانهايي كه جهت رهايي از جنگ و پاكسازي قومي مجبور به ترك خانههاي خود شدهاند ممكن نمی باشد. راه حل حقيقي مشكل ايشان بازگشتشان به خانههاي خود و خاكي كه تحت اشغال ارمني قرار دارد ميباشد و اينگونه نيز بايد باشد.
حالت چشم كودكاني كه كودكي خود را در اردوگاههاي پناهندگان و آورگان سپري كردهاند را هيچ گاه از ياد نمي برم. آنها وجود دياري به نام قره باغ كوهستاني را تنها از سخنان اقوام سالخورده خود شنيدهاند. خانمهاي محترم. تضاد ميان زيباييهاي طبيعي و واقعيات وحشتناك جنگ در آنجا شما را بسيار متعجب ساخته است. در آن ديار در نتيجه تجاوز و اشغال، ابنيه تاريخي و فرهنگي، مساجد، زيارتگاههاي مقدس و حتي قبرستانها بصورتي وحشيانه تخريب شده است. سازمان امنيت و همكاري اروپا دو بار كميته حقيقتياب را به اراضي اشغالي اعزام نموده که اين حقيقت غمناك و رسوایی قرن بیست و یک را در گزارش خود بيان داشته است. در اراضي اشغالي 927 كتابخانه، 85 مدرسه موسيقي و منجمله 4 گالري نقاشي،6 سالن تئاتر، 22 موزه در شهر شوشا که به نام كنسرواتوار شرق نامیده می شد نابود گرديده است.
سرنوشت 40 هزار اثر هنري بسيار ارزشمند معلوم نيست. بنا بر محاسبات متخصصين آذربايجاني در كتابخانههاي به تاراج رفته و سوزانيده شده 4.6 ميليون نسخه كتاب و دست نوشتههاي ارزشمند نابود گشته است. پس از به قدرت رسيدن هيتلر، صحنههاي سينمايي از سوزانيده شدن كتابها در انبوه آتش که در كوچه هاي شهرهاي آلمان به تصویر کشیده شده است را همگان به خاطر داريم. ليكن تقريبا نيم قرن پس از آن جنگ و دادگاه محاكمه بينالمللي نورنبرگ كتابها را به آتش مي كشند. اين براي بيش از 1 ميليون هموطن ما تنها سطور يك خبر نيست، اين احساس يك درد تلخ شخصي است. اين براي همان انسانها خانههايي است كه كودكيشان را در آن گذرانيدهاند و اكنون به ويرانه بدل گشته است. مدارسي است كه غارت گرديده و در نهايت گورستانهايي است كه نزدیکانشان در آنجا مدفون گشته اند و اكنون ويران شده است. يادآوري تمام اينها غير قابل تحمل و از ياد بردن آن نيز ناممكن است. اين فاجعه شخصي صدها هزار انساني است كه در اطلاعات رسمي درج نشده است. ليكن آنها به صورت فاجعه باقی می ماند.
در نهايت يكي از خونبارترين و فاجعه بارترین صفحات در تاريخ جنگ قرهباغ نابودي شهر خوجالي آذربايجان بوده است. امروز پارلمان هاي 16 كشور جهان و قانونگذاران 24 ايالت آمريكا نابودي خوجالي را به عنوان نسل كشي بر عليه ملت آذربايجان به رسمیت شناخته اند. فاجعه اين شهر را مي توان با فجايع خاتين، ليديتسه و اورادور مقايسه نمود. در خوجالي 613 نفر شهروند عادي، منجمله 63 كودك، 106 زن و 70 سالخورده به قتل رسيده اند. 8 خانواده كاملا نابود گشته و از 27 خانواده تنها يك نفر از هر کدام سالم مانده اند. با مرور تاريخ وحشتناک خوجالي نمي توان با ريزش اشك چشمان مقابله نمود.
تمام عاملين اين امر مي بايد همچون جانيان جنگي داغ زده شوند.
مولفين و مشاركت كنندگان اين اعمال وحشيانه در اراضي آذربايجان تا این اواخر در ارمنستان در مقام های عالی دولتی قرار داشتند. ليكن در بهار امسال در جريان اغتشاشات ايروان خود ملت ارمني آنها را به زباله ريختند.
تغييرات سیاسی در حال وقوع در ارمنستان معاصر اساس این اميدواري است كه، روند مذاكرات نهايتا از حالت مرده تکان خواهد خورد و راه حل مناقشه در پاي ميز مذاكرت يافته خواهد شد. کشورهایمان مدت هاست نه به آشتی ضعیف فعلی بلکه به صلحی حقیقی نیازمند است. ليكن براي نيل به صلح تنها نيات نيك و سخنان خوشایند كفايت نمي كند و قدمهاي مشخص ضروریست.
خانمهاي محترم!
در نامه خود نوشته ايد كه، در طرف ارمني خط جبهه و يا خط تماس حضور داشتهايد. ليكن آيا شما انديشيدهايد كه امروزه اين خط جبهه از کجا عبور کرده است؟ اين، مرز دولتی آذربايجان و ارمنستان و حتي مرز جغرافيايي ولايت خودمختار قره باغ كوهستاني هم نيست. خط جبهه از اراضي آذربايجان و منطقهاي كه اهالي ارمني هيچگاه در آن حضور نداشتهاند عبور می کند. اجازه دهيد سوال كنم: به اصطلاح شما "پسران زره پوشيده و سلاح به دست" - سربازان ارمني امروز در خاک آذربايجان چه مي كنند؟ چرا آنها سلاح به دست گرفته و در آغدام، فضولي، كلبهجر، زنگيلان و قوبادلي ايستادهاند؟ آنها با دهها كيلومتر فاصله از زادگاهشان ارمنستان در اراضي آذربايجان چه مي كنند؟ اينها سوالهاي ناخوشایند و برای برخی غیر متعارف می باشد. ليكن پيش از پاسخ دادن به اين سوالات نه صلح پايدار ممكن است و نه اقدام براي ايجاد صلح مثمر ثمر.
امروزه براي هر انساني كه صحيح مي انديشد روشن است: پيش از خاتمه يافتن اشغال، بازگشت پناهندگان و آوارهگان به ديار خویش و رعايت اصول اساسي حقوق بين الملل، نظام مندسازي واقعي مناقشه قابل تصور نيست. مناقشه قرهباغ كوهستاني ارمنستان-آذربايجان بايد در چارچوب تماميت ارضي جمهوري آذربايجان نظام مند شود. پس از ترک قشون ارمني از اراضي آذربايجان و بازگشت هموطنان پناهنده و بي خانمان شده به زادگاه خويش، در منطقه صلحي پايدار برقرار خواهد شد. جامعه جهاني تماميت ارضي كشور ما و حق بازگشت پناهندگان و آورگان به خانه و كاشانه خويش را به رسمیت می شناسد و خروج بي درنگ و بي قيد و شرط قشون ارمني از اراضي اشغال شده آذربايجان را می طلبد. شوراي امنيت سازمان ملل متحد در تاريخ 30 آوريل سال 1993 قطعنامه شماره 822 را در پاسخ به اشغال اراضيمان توسط ارمنستان صادر نموده است. در اين سند نیز خروج بلافاصله نيروهاي اشغال گر ارمني از اراضي آذربايجان را می طلبد.
سپس در تاريخ 29 ژوئیه سال 1993 قطعنامه شماره 853، در تاريخ 14 اكتبر سال 1993 قطعنامه شماره 874 و در تاريخ 12 نوامبر سال 1993 قطعنامه شماره 884 صادر گرديده است. به تعبیر حقوق دانان، اين اسناد دارای اعتبار حقوقي ضروری از جانب تمامي كشورهاي دائمي عضو شوراي امنيت سازمان ملل متحد منجمله روسيه مورد حمايت قرار گرفته است. بعدها مجمع عمومی سازمان ملل متحد نيز قطعنامه مشابهي صادر نمود. در قطعنامهها و مصوبههاي مورد قبول برخي ديگر از سازمان هاي ذينفوذ بين المللي منجمله، جنبش عدم تعهد، سازمان همكاري هاي اسلامي، مجمع پارلماني شوراي اروپا، پارلمان اروپا و غيره طي مفادی در خصوص حمايت از تماميت ارضي آذربايجان و مطالبه حل مناقشه در چارچوب تماميت ارضي كشورمان تثبیت گردیده است. مسيری که به صلح می برد همین است و همه ما باید اين مسير را طی کنیم.
بي شك، اقدامات نجیب در جستجوی حل مناقشه به صورت دنج به اصلاح "دیپلماسی مردمی" و ابتکارات ایجاد صلح توسط افرادی که بی تفاوت نمی باشند می تواند نقش خود را ایفا می کند. به موازات اين امر، همین اقدامات می بایست قواعد قانونگذاري موجود را نيز مدنظر قرار دهد. بر اساس مكانيزم ايجاد شده طبق قانون گذاری آذربايجان كه كاملا مطابق با عرف رایج بينالمللي تدوين گرديده است در صورت اطلاعرساني به موقع به نهادهاي حاكميتي و نمايندگيهاي ديپلماتيك كشورمان امكان سفر به قره باغ اشغالی وجود دارد. سفر به خاک اشغالي آذربايجان بدون اخذ مجوز از نهادهای دولتی کشورمان، دیگر نقض قوانين و بي احترامي به مرزها و حق حاكميت آذربايجان محسوب ميگردد. كساني كه بدون رضايت رسمی باکو به قره باغ اشغالی سفر مينمايند در ليست اشخاص نامطلوب قرار ميگيرند. این لیست را همچنین "اشخاص نامطلوب" می نامند. سفر اين اشخاص به اراضي آذربايجان امکان پذیر نيست.
در عين حال نمونه های بسياري نيز بوجود آمده است: افرادي كه نام آنها در اين ليست وارد شده است، منجمله اتباع روسيه با مراجعه به نهادهاي دولتي آذربايجان اظهار داشتهاند كه، آنها در سفر به خاك تحت اشغال ما بدون كسب اجازه رسمي از باكو مرتكب اشتباه شدهاند. آنها، همچنين احترام بر تماميت ارضي آذربايجان و نيز مرزها و حق حاكميت آن را تایید نمودهاند. از آن پس اسامي ايشان از ليست اشخاص نامطلوب خارج گرديده و اجازه سفر به آذربايجان را يافته اند.
اطمينان دارم كه، اگر شما تقاضاي خود را از طريق نمايندگي ديپلماتيك كشورمان در فدراسيون روسيه به نهادهاي حاكميتي آذربایجان ارسال نمایید مسئله شما نيز به شكلي مثبت حل خواهد شد. در اين صورت جهت سفر شما به آذربايجان ما آماده خواهيم بود تا هر گونه شرايط را فراهم سازيم.